تشریح قدرت اجتماعی – قسمت یک

تشریح قدرت اجتماعی – بخش اول

نوشته ی : ر.جی رومل

ترجمه: احسان

بازنگری و ویرایش از دفتر تولید سازمان خودرهاگران

—————————————————-

چیستی قدرت اجتماعی

به زبان ساده، عصاره  قدرت را در ظرفیتی که می تواند از خود  تاثیراتی را تولید کند می توانیم بیابیم .  با توجه به این تاثیرات است که می توان به تعاریفی از انواع قدرت دست یافت. قدرت اجتماعی، به عنوان یکی از گونه های قدرت، می بایستی یکی از این ظرفیت ها بوده باشد که ویژه گیهای مخصوص به خود را دارد. دو ویژگی قدرت اجتماعی قصد و گرایش است که به خویشتن افراد و نه بخش جسمانی آنها نظر دارد. همان طور که در فصل نهم گفته شد خصوصیتی که رفتار اجتماعی را  بارز می کند گرایش با قصد و نیت به سوی دیگریست. این گرایش موجب می شود که شخص هنگام تصمیم گیری برای اعمال، رفتار و اقدامات خود، فرد دیگر را در محاسبات خود منظور کند. قدرت اجتماعی ظرفیتی است که  تاثیراتی را در خویشتن دیگری به وجود می آورد. اگر هدف این  تاثیرگذاری به طور آگاهانه جسم فرد دیگر و نه خویشتن وی باشد آن را قدرت فیزیکی می نامیم. هنگامی که قدرت فیزیکی، علیرغم  تقابل با اراده شخص دیگر بر وی اعمال شود آن را زور و یا قدرت عریان می نامند.

درحالتی که  شخصی دیگر با میل و اراده خود چیزی را به شما بدهد استفاده از قدرت اجتماعی دیده می شود،  اما اگر به طور فیزیکی شخصی را تحت فشار جسمانی قرار داده و در حالت بی خبری چیزی  از وی  ستانده  شود در اینجا قدرت زور به کار رفته است.  قدرت اجتماعی بر روی احساسات، تمایلات،علا یق, اراده و تمام وجوه درونی یک شخص کار می کند و حال آن که قدرت فیزیکی با درون افراد کاری ندارد، ولی از هیچ وسیله برای اعمال زور بر جسم فرد  به منظور  به دست آوردن آنچه می خوا هد در نمی گذرد.

قدرت تهدید و اجبار

اگر وجه اشتراکی بتوان در تعاریف مختلف از قدرت نشان گرفت می تواند این باشد که ” قدرت توانایی است که دیگران را وادار به انجام کاری می کند که  اگر به حال خود رها می شدند دیگر آن کار را انجام نمی دادند”.  این نگرش به معنای قدرت، دقیقترین و جدیدترین برداشتی می باشد که ضمنا از طرف دانشمندان علوم سیاسی پذیرفته ترین است . شوربختانه در این نگرش تمامی توجهات به مفهوم قدرت بر به کار گیری ابزار  زور و  تهدید همچون استفاده از اسلحه، نیروی نظامی، پلیس، تحریم، تهدید و این گونه دست آویزها متمرکز است و سایر انواع قدرت را که به صورت همکاری، عشق، مبادله و امثال آن دیده می شود  یا از قلم انداخته و یا  به طور مغشوشی مطرح شده اند. این عجیب نیست که تمرکز بر مفهوم  قدرت به عنوان استفاده از زور تمایل به تآکید بر بنیان های  اعمال زور از طرف دولت وروابط دولتی دارد تا آنجا که به بهای  نادیده انگاشتن سایر بنیاد های قدرت همچون رقابت، نوع دوستی، عشق و پاداش تمام شده است. در اینجا به عشق و قدرت به عنوان  دو متضاد،  و نه دو نیرویی  که اساسا  در هم گره خورده اند، نگاه شده است و عدالت  به صورت یک قدرت مستقل و نه به عنوان نیرویی که از قدرت موثر حاکمه بر آمده باشد دیده شده است.

درمثالی  که خواهد آمد  مشخصا برای روشن شدن قدرت در  معنای زور واجبار  متمرکز شده است.  در این  قضیه دو نفر را به نامهای( الف  و ب) تصور کنید که تمایلاتی مثبت یا منفی نسبت به دو موضوع  فرضی دارند. این موضوعات  فرضی  به صورت  ( x و y ) که  می توانند هم بار مثبت و هم منفی بگیرند نشان داده خواهند شد. یعنی رفتار آنها می تواند  به صورت مثبت “من می خوا هم “و یا منفی ” من نمی خواهم ” تظاهر  یابد. حال فرض کنیم که    برای الف (x) مثبت باشد و برای ب منفی .

فکر کنیم که  (x)  کیف پول ب  است که الف می خواهد آنرا تصاحب کند ولی ب نمی خواهد که الف آن را از وی بگیرد. برای این که الف بتواند بر عدم تمایل ب در باره این موضوع  غلبه کند، البته  تا زمانی که می خواهد از به کار گیری زور و اجبار پرهیز کند، بایستی تحقق  یافتن  و یا نیافتن (x) را به یک فاکتورمثبت و یا منفی دیگری مثل (y) گره بزند؛ به این صورت که الف می تواند تهدید کند که اگرب با خواسته  وی در مورد ( x) موافقت نکند پس الف هم در مورد (y) بر خلاف میل ب عمل خواهد کرد. برای بسیاری، پذیرفتن قوا نین رسمی بار منفی دارد زیرا که شکسته شدن این قوانین تهدید به مجازات را به دنبال خواهد داشت .

از آنجایی که تهدید، دلالت ضمنی بر یک در خواست منفی دارد – که الف آن رادر صورتی که ب (x) را انجام ندهد بر وی اعمال خواهد کرد-،  تحمیل شرایط زور و اجبار  برای ب به علت محدودیت  بین دو انتخاب منفی  به صورت شرایط گریزناپذیر نقش می بندد. بنابراین نتیجه برآمده در  چنین شرایطی معمولا بستگی به قدرت نسبی دو موضوع منفی دارد .

در شرایطی که فردی باید بین  دروغی که دوستی را متهم می کند و یا راستی که بهای آن زندان طولانی  مدت برای خود او است یکی را بر گزیند، انتخابی است که پیش بینی آن چندان روشن نیست. در هر حال، اعمال زور بیش از یک تهدید برای محرومیت های آتی است. یک جاسوس شکنجه شده را می توان تا تسلیم اطلاعات مطلوب به تحمل زجر بیشتر تهدید کرد. در اینجا برای مثال، در قضایای آدم ربایی در مقابل دریافت پول، در ابتدا محرومیتی اعمال می شود و به دنبال آن، تهدید به ادامه وارد آوردن فشار. (که در اینجا معادل  (y) است در مثال  قبلی)؛ اگر که شرایط درخواستی که همان  (x)  است پذیرفته نشود مانند (دادن اطلاعات سری، پرداخت  بهای شخص گرفتا ، یا حضور در دادگاه ) تهدیدات که (y) است به اجرا در خواهند آمد .

در هر دو حالت در مثال های پیشین،  استفاده  از  زور، چه به صورت تهدید ی که به کار برده خواهد شد و چه محرومیتی که ادامه خواهد یافت، ب را بین دو وضعیت  نا خوشایند و دو نیروی تهدید آمیز  که هر دو  از جانب الف بر او تحمیل شده اند قرارمی دهد. و فرار از این شرایط چه به صورت  آشکارا و یا تلویحی به وسلیه دو مانع جلوگیری میشوند همانطور که در نمودار 20-1 دیده میشود .

در نمودار، دو منفعت منفی به صورت دو برداری که نماینده  سلوک شخص است نمایش داده شده است. اندازه  طول برداربا میزان قوت  هر کدام از منافع از دید شخص همخوانی دارد.  همان طور که در همه موا رد تضادهای روانی صادق است در این مورد هم وقتی ب با زور و اجبار روبرو می شود ترجیح می دهد که صحنه را ترک کند و یا به عبارت دیگر، از مرکز تهدید فرار کند. ولی این حرکت ممکن است با موانعی شبیه به آنچه در نمودار منعکس شده همچون ناتوانی جسمی و یا شرایط محیطی سد شود و به این ترتیب جلوی فرار گرفته می شود. شق دیگر، اقدام متقابل است مانند قاپیدن اسلحه  یا تهیه اسلحه شخصی، فریاد برای طلب کمک و از این قبیل. ولی این راه فرار نیز می تواند موانعی را ایجاد کند و عملا غیر ممکن باشد. با سد شدن اقدام های متقابل فقط  یک انتخاب دیگر بین تهدید و تقاضا ممکن است باقی مانده باشد و انتخاب بین این دو بستگی به درجه ی تمایل شخص نسبت به  گریز بیشتر از یکی از دو منفعت منفی دارد. در این حالت، انتخاب منوط به آنست که بین دو مورد کدام نیروی دفعی قوی تری داشته باشد. در این مثا ل (y) مورد منفی قوی تر است   بنابراین، ب ( x )را که یک مورد کمتر منفی است بر (y) ترجیح داده و آن را انتخاب می کند .

توجه داشته باشید که قدرت تهدید، شخص را با دو مورد منفی به هم گره خورده رو درروقرار می دهد.  با این وجود، شخص حق انتخاب دارد حتی اگر این انتخاب بین دو شر باشد. بنابرین انتخاب فرد از روی اراده است. اراده شخصی که تحت شرا یط تهدید است برای انتخاب بین یکی از دو مورد آزاد است. و در این شرایط، مقدار زیادی از موارد غیر قابل پیشبینی مربوط به کار برد تهدید خوابیده است. از طرف دیگر، نتایج  به کارگیری زور و اجبار قابل پیش بینی است. برای مثال، وارد آوردن ضربه ای کاری به سر شخص موجب بی حرکتی وی می شود، و یا تعداد کافی مامور می توانند شخصی را که در مقابل دستگیریش مقاومت می کند به درون خودروی پلیس وارد کنند؛ و یا مخا لفت یک شخص را می توان با کشتن وی از میان بر داشت. ولی در استفاده از  تهدید، شخص تهدید شده کنترل نهایی را در دست دارد چون حق انتخاب در اختیار اوست. با این حال می توان احتمال (x) را با افزودن بر جنبه منفی (y) بالا برد. ما نمی دانیم  بین کشته شدن (y) ویا رد کردن اطلاعات محرمانه نظامی (y) انتخاب ب چه خواهد بود.

ب ممکن است یک میهن پرست باشد و یا شرافت و عزت نفس وی به او اجازه خیانت به کشورش را به خاطر نجات خود ندهد. ولی اگر ب تهدید به شکنجه تدریجی و یا اعدام افراد خانواده اش شود و خود هم زیر شکنجه باشد شانس انتخاب(x) محتمل ترخوا هد بود.

پس، یکی از اشکال قدرت اجتماعی در مجموع تهدید است و اکنون می شود تعریفی از قدرت تهدید به این شکل داد که قدرت تهدید، ظرفیتی است که فرد تهدید شده  وادار شود که بین دو رفتار ناخوشایند یکی را بر دیگری رجحان داده برگزیند.

ادامه دارد