شکل بندی نيروهای دو طرف در تقابل جناح های حکومتی – دکتر کورش عرفانی

در حالی که اختلافات ميان دو جناح حاکميت با فراز و نشيب های خود ادامه دارد، برداشت ها و تحليل ها متفاوتی در مورد ريشه ها و نيز چشم انداز آنها ارائه می شود. به نظر می رسد که موضوع برکناری حيدر مصلحی وزير اطلاعات و ابقای وی در مقام خود توسط ولی فقيه، تنها بخش نمايان مسئله باشد. اما اين رخداد، در عين حال می تواندآغاز نوعی صف آرايی دو طرف برای نبردی که درراهست تلقی شود. در اين که اين تعارض ريشه ای است و دارای زيربنای اقتصادی می باشد شکی نيست. جنگ قدرت بر سر تقسيم ثروت است. اما در اين نوشتار به ريشه يابی اين موضوع نمی پردازيم. شخصيت های وابسته به جناح خامنه ای در اين روزها حملات شديدی را سازمان داده اند که بعيد است تصوير احمدی نژاد را بدون آسيب بگذارد، حتی اگر وی در مقابل بيت رهبری زانو بزند. نکته مهم اما دراين نوشتاربررسی بافت نيروهايی است که دو طرف می توانند روی آن ها حساب کنند تا از اين نبرد موفق بيرون آيند.
*
علی خامنه ای در 29 خرداد 88 وارد ماجرايی شد که بابت آن تمام مشروعيت خويش را گرو گذاشت و درنيافت که چگونه در حال خرج کردن اعتبار خويش است تا قدرت جناحی را تقويت کند که قرار بود دو سال بعد به طور آشکاری در مقابل وی قرار گيرد. سری جديد تظاهرات اعتراضی که در 25 بهمن 1389 و پس از يک سال و يک ماه بعد از آخرين سری تظاهرات در عاشورای 88 کليد خورد مشخص ساخت که نفرت عمومی جامعه به صورت مشخص به سوی فرد خامنه اي، به عنوان ولی فقيه نظام، معطوف شده است وحال آنکه نام احمدی نژاد در شعارها غايب بود. اين امر نشان داد که تلاش باند احمدی نژاد برای بيرون راندن روحانيت از مسند قدرت ، بر آمده از واقعيت های محسوس درون جامعه است . سفرهای پياپی خامنه ای به قم در واکنشی به اين حرکت آغاز شد؛ هدف اين سفرها جداساختن چهره های پرنفوذ روحانيت از جناح احمدی نژاد و هدايت آنها به سوی يک جبهه بندی يکدست ديگر در مقابل مدعيان غير روحانی طالب قدرت بود. به بيان ديگرمی توان هدف اصلی اين سفرها را يارگيری به منظور تدارک گسترده ی بيت رهبری برای هجومی که در حال حاضر شاهد آن هستيم توضيح داد .

نيروهايی که خامنه ای می تواند روی آنها حساب کند:
در جبهه ی علی خامنه اي، ولی فقيه نظام، روحانيت سنتی را می بينيم که از ابتدای انقلاب با کسب و نگهداری پست های حساس سياسی و يا فرهنگي، توانايی خود را، هر چند به صورت تضعيف شده، حفظ کرده است و همچنان از موقعيت برتر خويش در مقابل جناح های ديگر دفاع می کند. اختياراتی که اين قشر توسط قانون اساسی برای خود در نظر گرفته در زمان های بحرانی توسط اختيارات فراقانوني، که اعضای آن برای خود ابداع می کنند، تقويت و تکميل می شود. روحانيت از اين خصوصيت برخوردار است که با در اختيار داشتن انحصار ارتباط با آن چه که قدرت الهی می نامد می تواند به خود اجازه دهد هر فردی را تقديس يا تکفير کند. در حالی که در حال حاضر دستگاه تبليغاتی ولی فقيه به شدت باند مقابل را به اتهام «رمالی» و «جن گيری» مورد حمله قرار داده است، بياد بياوريم که علی خامنه ای در روز 29 خرداد 1388 در مورد احمدی نژاد چنين گفته بود:« رئيس جمهور را خرافاتى، رمال، از اين نسبت‌هاى خجالت‌آور دادند؛ اخلاق و قانون و انصاف را زير پا گذاشتند.» به همين ترتيب که از آن سوی و برای تحکيم جايگاه خويش روحانيون دستشان باز است و می توانند دامنه ی مشروعيت خويش را تا جايی که تقدس ايشان را به طور مستقيم به نيروهای ماورالطبيعی پيوند زند گسترش دهند. به طور مثال مصباح يزدی اخيرا اعلام داشت: «اگر پس از بررسى ادله ولايت فقيه به حقانيت آن پى برديم، بايد پاى آن بايستيم و بدانيم که مخالفت با ولي‌فقيه مخالفت با ائمه و بر اساس روايات در حد شرك بالله است.» اين يکی دانستن مخالفت با ولی وفقيه در حد شرک به خدا فقط از جانب قشر روحانی است که می تواند نظريه پردازی شود تا شايد در باورمندان دينی تاثيری را که بايد برانگيزد.
از طرف ديگر روحانيت با در اختيار داشتن پست هايی کليدی مانند قوه ی قضاييه و نيز وزارت اطلاعات ابزارهای لازم برای دادن وجه قانونی به عملکرد خويش راهم داراست. گزارش روزنامه اکونوميست حکايت از آن دارد که مصلحی وزير اطلاعات ،اسفنديار مشايی را تحت شنود قرار داده بوده است. اين نمود بارزی است از عدم اعتماد روحانيت به هيچ عنصری جز خود در عرصه ی قدرت سياسی و حکومتگری. آنها می دانند که تعلق يا عدم تعلق به اين قشر در دو چيز است: يا داشتن لباس روحانيت بر تن و البته تفکر آخوندی در ذهن و يا در غير اين صورت- لباس بر تن نداشتن-، تبعيت بی چون و چرا از مقام مذهبی. ابوالقاسم خزعلي، از روحانيون بلندپايه و عضو مجلس خبرگان رهبری در ايران نيز روز شنبه، ۱۷ ارديبهشت، در مشهد گفت: اگر کسی ۲۰ ميليون که نه اگر ۴۰ ميليون نيز رای بياورد اما ولي‌فقيه آن را تنفيذ نکند آن ۴۰ ميليون رای برای آن شخص اعتباری به همراه ندارد.» اين گفته به خوبی حکايت از بی اعتبار بودن رای مردم در مقابل قدرت روحانيت دارد. قدرتی که با تکيه بر منبع فراانسانی به هيچ مشروعيتی جز آن چه خود گفته و آفريده نياز ندارد. صادق لاريجانی در اين باره چنين می گويد:« همه قواى کشورتحت نظارت ولايت فقيه است ودرجمهورى اسلامى ايران بالاخره با همه دقتها و تلاشهاى خبرگان قانون اساسى وبا تأکيدات امام راحل نظامى استوارگرديد که براساس نص قانون اساسى برمحورولايت فقيه اداره مى شود ودراصل57 قانون اساسى پس ازبازنگرى آمده است که همه قوا درجمهورى اسلامى ايران زيرنظرولايت مطلقه امروامامت امت برطبق اصول قانون اساسى کارمى کنند. بنابراين همه مسئولان نظام ازبالاترين سطوح تا سطوح پايين تربايد بدانند مشروعيت دينى ومشروعيت سياسى کارشان به التزام به ولايت فقيه است.» در ميان شخصيت های مذهبی سنتی افرادی مانند مهدوی کني، احمد جنتي، مصباح يزدي، خزعلي، ناصر مکارم شيرازي، آملی لاريجانی را می توان نام برد. اين افراد را آخوندهای از حيث اهميت درجه ی دوم اما از حيث کارکرد در خط اول حمله، نمايندگی می کنند که امامان جمعه منتصب از جانب خامنه ای از آن جمله اند. مانند احمد خاتمی امام جمعه تهران، علم الهدی امام جمعه مشهد و …
در کنار اين روحانيت سنتی بازاری هايی قرار دارند که تحت عنوان هئيت موئتلفه گردهم آمده اند. بازاری ها که قدرت عملياتی برای دفاع از خود ندارند بسيار محتاط و محاسبه کارند. در حالی که در طول جنبش اعتراضی سال 88 بازاری ها از هيچ حمايتی برای دولت احمدی نژاد در سرکوب و قلع و قمع مخالفان (رقبای بالفعل يا بالقوه سياسی و اقتصادی خود) کوتاهی نکردند و پيوسته دولت را به دليل عدم برخورد قاطع با «سران فتنه» سرزنش می کردند، در ماه های اخير و با درک خطرات اقتصادی ناشی از عملکرد دولت احمدی نژاد، روند انتقاد از کارکردهای اقتصادی وی را آغاز کردند و از آن جا که ظهور يک قشر پاسدار-سرمايه دار بسيار تهاجمی را به سود خويش نمی بينند، اينک فرصت را غنيمت شمرده و در پی آن هستند که تا با جا دادن خويش در جبهه ی ولی فقيه از وزن سياسی و اجتماعی خويش به نفع وی بهره ببرند. اين حرکت آنان يک حرکت دفاعی شناخته شده از جانب سرمايه داری سنتی است که نمی خواهد جايگاه تاريخی اقتصادی خويش را به دليل يک عامل نوظهور، يعنی شکل گيری يک سرمايه داری شبه دولتی نظامی (سپاهی) از دست دهد. هدايت قرار دادهای کلان به سوی شرکت های سپاه حوزه ی فعاليت اقتصادی بازاری های سنتی را محدود و مشروط ساخته است. اين امر آينده و رشد آنها را بدون چشم اندازی روشن می سازد. اميد آنان اين است که خامنه ای بتواند نظام اقتصادی کشور را بدون تغييری اجباری يا ساختاری از تلاطم های سياسی بيرون بکشد. برادران عسگر اولادی تازه مسلمان، تقی خاموشی و محمد نبی حبيبی و اعضای اتاق بازرگانی و شبکه هيئت های موتلفه و نيز دسته های مذهبی بازاريان از جمله نيروهای اين بخش حساب می شوند. توان بازار برای پايين کشيدن دولت به تنهايی کافی نيست اما جزيی لازم است تا بتوان احمدی نژاد را از زياده روی و يا حتی رياست جمهوری دور ساخت.
يک گروه از دولتمردان سابق و فعلی به عنوان متحدين اصلی اين دو جناح در کنار آنها هستند که دربرگيرنده افرادی مانند علی و اردشيرلاريجانی ها، ولايتی مشاور رهبری در امور بين الملل و حداد عادل می باشد. غلامعلی حداد عادل در روزهای اخير اظهار داشت: «امروز وظيفه ما حفظ وحدت و اطاعت از رهبرى است و همه معيار و ملاك ما در مسائل سياسى و انتخابات نيز بايد مبتنى بر توصيه هاى ولى فقيه باشد.» اين قشر که به عنوان چرخ پنجم می تواند برای روز مبادا از جانب رهبر و با هدايت وی وارد صحنه شود جايگزين مناسبی است برای يک احمدی نژاد سرکش و کنار گذاشته شده. علی لاريجانی رياست مجلس را بر عهده دارد و می تواند با هدايت نمايندگان طرفدار رهبري، جناح متحد احمدی نژاد را تحت فشار بگذارد. مجلس خالی از طرفداران احمدی نژاد نيست اما با وجود يک رياست متحد رهبری شانس کمی برای تحميل نظرات خود به اکثريت نمايندگان را دارند.
و سرانجام در رديف نيروهای علی خامنه ای بايد به رده ی نخست فرماندهان سپاه و نيروهای نظامی و امنيتی ديگر اشاره کرد که به واسطه شغلشان ،به ولی فقيه، به عنوان فرمانده ی کل قوا، وابستگی دارند. سردار عزيز جعفری از اولين کسانی بود که وارد اين مشاجره شد. فرمانده کل سپاه پاسداران تصريح کرد:«در مسير انقلاب ماندن يعنی اطاعت محض از ولايت فقيه است و هر کس در هر طبقه و مقام و مسئوليتی که باشد، بايد در مقابل امر ولايت سر تعظيم فرو آورد، در غير اين صورت، معنا و مفهوم انقلاب اسلامی و ولايت فقيه را درک نکرده است. » در سخنان منتسب به يکی ديگر از فرماندهان سپاه، سردار قاسمي، آمده بود:« برادر! عزيز دل! … ديروز ديروز بود، امروز امروز است. به قول حضرت امام ملاک، وضع امروز افراد است. عزيزم! يادمان باشد که ما نوکر ولی فقيهيم نه نوکر بادمجان.» در اختيار داشتن فرماندهان عاليرتبه ی سپاه برای ولی فقيه نظام يک برگ مهم و چه بسا برگ برنده است. زيرا در يک نبرد که از قانونمداری و قواعد مدنی يا دمکراتيک پيروی نمی کند حرف آخر را زور خواهد زد. تمام بازيگران قدرت در ايران نسبت به اين موضوع واقف هستند و به همين دليل در دقيقه نود بازي، برنده طرفی خواهد بود که قدرت نظامی را تحت امر خويش داشته باشد.
در دور اين هسته ی اصلي، جمعيت های سياسی و مذهبی و شبه نظامی ديگری هم سازمان يافته اند که در صورت لزوم می توانند وارد صحنه شده و مخالفان را تارومار کنند: جمعيت مداحان و نيز انصار حزب الله از جمله ی اين ها هستند. اين تشکل ها در قالب هايی که قانون ناپذير و هويت گريز هستند قادرند لايه های مختلف نيروهای اجتماعی بی هويت جامعه را که آمادگی جنايت و تهاجم ندارند سازمان داده و در خدمت بگيرند.

نيروهايی که احمدی نژاد می تواند روی آنها حساب کند:
اين نيروها به طور عمده سپاهيانی هستند که به واسطه ی به قدرت رسيدن احمدی نژاد موفق شدند ضمن حفظ موقعيت نظامی خويش در عرصه های دولتی و حوزه ی اقتصادی مقام و ثروت به دست بياورند و با آن قشر جديدی را به وجود آورند به نام «پاسدار-سرمايه دار». اين قشرها در قالب پست های مهم در شرکت های دولتی و يا به صورت مديران و صاحبان و سهامداران شرکت های خصوصی (شرکت های سهامی عام يا خاص) قدرت و مال زيادی را در اختيار خود دارند.
هر دو جناح به واسطه خصلت مافيايی و قانون گريز با در انحصار گرفتن امتيازات و اختيارات برخی از قشرهای ميانی جامعه را به خود وابسته ساخته اند. به طور مثال برای دريافت مجوز بازکردن يک کافی شاپ (اينترنت کافه) بايد تقاضای امتياز کرد. اين امتيازها به تعداد پنج يا ده تا در اختيار سپاهيان قرار داده شده است. برای دريافت مجوز، سرمايه گذار بايد با يک پاسدار- يا آقازاده- شريک شود و سهمی از سود را به او بپردازد. اين نوع سازماندهی اقتصادی يک شبکه ی مافيايی و وابستگان حاشيه ای آنها را ايجاد کرده است. اين شبکه ممکن است بتواند نوعی پوشش حمايتی برای جناح احمدی نژاد ايجاد کند، ليکن اين حمايت تا مرز مقابله با نيروهای سازمان يافته مهاجم که جناح مقابل می تواند به خيابان ها بياورد عمل نخواهد کرد.
برای هر دو جناح بايد به نقش بسيجی ها هم اشاره کرد. بسيج به عنوان نيروی تحت اختيار سپاه در زير سلطه ی سپاهيان هر دو جناح می باشد. به همين ترتيب که بدنه ی اصلی سپاه، يعنی رده های پايين آن که فرماندهان مستقيم ايشان پاسداران وفادار به احمدی نژاد هستند وفرماندهان عاليرتبه ی آنها سپاهيان وفادار به خامنه ای. بديهی است که جبهه گيری بسيج وبدنه ی سپاه تابع اين خواهد بود که کداميک از اين دو رده ی فرماندهي، رده نخست وفادار به خامنه ای يا رديف دوم وابسته به احمدی نژاد، دست بالا را خواهد داشت. زيرا می دانيم که فرماندهان عاليرتبه ی سپاه بدشان نمی آيد رده های مياني، که به واسطه ی عملکرد دولت احمدی نژاد آلوده ی تجارت و سرمايه گذاری شده اند، زير نظر خود آنها عمل کنند، و نه تحت تاثير يک جريان فکری «انحرافی» که از آنها يک قدرت بالقوه برای قرار گرفتن در مقابل رده های بالا می سازد.
جناح احمدی نژاد هم چنين می تواند روی برخی از آکتورهای اقتصادی که در سايه ی عملکرد احمدی نژاد و با همدستی نيروهای رشوه خوار دولتی و نيروی انتظامی موفق به کسب ثروت های نجومی شده اند حساب کنند. اين ها بخشی از مافيای اقتصادی هستند که می توانند نبود احمدی نژاد را خطری برای خود دانسته و به دفاع از وی برخيزند. هيچ کدام از اين دو نيرو به معنای مشخص و گسترده ی کلمه روی بخش هايی از مردم که از اين جنگ سهمی نمی برند حساب نمی کنند. اما اين به معنای آن نيست که برای يک رويارويی احتمالي، اين دو نيرو از خير استفاده ی ابزاری از مردم صرف نظر می کنند. به طور مثال جناح خامنه ای تلاش خواهد کرد تا با بهره بردن از شبکه ی روحانيت سنتی ،لايه های باورمند مذهبی و سنت گرای جامعه را پشت سر خود داشته باشد. به همان ترتيب که کلان بازاری های موتلفه وفادار به خامنه ای حتما تلاش خواهند کرد که از موقعيت اقتصادی خويش برای بسيج بدنه ی مذهبی بازار به ضرر باند احمدی نژاد ياری گيرند.
از آن سوی احمدی نژاد، که با طرح هدفمند کردن يارانه ها عده ای ازفقيرترين لايه های جامعه را به نان و نوايی رسانده، اميدوار است به موقع خود از آنها عليه کسانی که می خواهند «نان مستضعفين را ببرند» بهره بگيرد. استفاده از اصطلاح روحانيت اشرافی يک مقدمه چينی در اين مسير بود. در صورتی که وضعيت اقتصادی بدتر شود شانس اين بهره برداری به طور متناقض افزايش می يابد. زيرا قشرهای محروم وابستگی بيشتری به يارانه های نقدی برای تامين بقای خويش می يابند. اما با عبور از نقطه ای خاص از وخامت اين حربه نيز بی اثر خواهد شد و محرومان گرسنه به سهم خود به دشمنان احمدی نژاد تبديل خواهند شد.
هر دو طرف می دانند که در نبرد آينده هر که قويتر و بی رحمتر باشد برنده خواهد بود. بنابراين تلاش هر دو بر اين خواهد بود که لايه های انگلی جامعه يا همان چاقوکشان را که در آدمکشی دست راحتی دارند در کنار خويش داشته باشد. سخنان امام جمعه موقت تهران کاظم صديقی در مورد استفاده از «داش های محله» در پشت رهبری نشان از وحشت اين باند در نداشتن نيروی عملياتی کافی در اين ميان دارد.

نيروهای بينابين اما تعيين کننده
برخی نيروهای بينابين وجود دارند که در صورت بروز يک رويارويی فيزيکی می توانند وزن خود را در يک کفه گذاشته و به اين ترتيب در حذف ديگری ياری دهنده باشند . ارتش، نيروهای انتظامي، پرسنل وزارت اطلاعات و نيز نيروهای ويژه از جمله ی آنها هستند. فراموش نکنيم که سپاه بيش از 130هزار عضو ندارد در حالی که نيروهای ارتش بالغ بر 400 هزار نفر است. ساير نيروها مانند نيروهای انتظامي، قضايي، اطلاعات و نيروهای ويژه نيز بين گرايش به جانب خامنه ای ويا احمدی نژاد تقسيم شده اند و لذا به طور دقيق نمی توان دانست که آنها به نفع کداميک وارد صحنه خواهند شد.
شايد به دليل همين بلاتکليفی است که جناح خامنه ای بر آن شده تا سراسيمه از ميان «داشی ها» – بشنويد اراذل و اوباش و چاقوکشان در محله های پر جمعيت و حاشيه نشين- برای خود نيرويی دست و پا کند. به همين دليل نيز بايد ديد که اين نيرو تا چه حد می تواند اهميت داشته باشد. بايد روشن سازيم که بيت رهبری می داند که اين بار بحث کنار زدن يک جريان اقتصادی مانند رفسنجانی و يا جريان سياسی-اجتماعی مانند اصلاح طلبان و يا جنبش سبزنيست. جريان سرکش احمدی نژاد يک نيروی عمدتا نظامی و اطلاعاتی-امنيتی و به هر روی مافيايی است که می تواند به اندازه ی مافيای رهبری بی رحم و عمل گرا باشد. جريان رفسنجانی و اصلاح طلبان نيروی اجرايی برای دفاع از خويش نداشتند اما احمدی نژاد و سپاهيان مستقر در قدرت که از او حمايت می کنند می توانند نيروی عملياتی در مقابل رهبری به خيابان بياورند. اين همان استثنايی است که نگرانی از آن سبب می شود جناح خامنه ای وحشت زده به دنبال آن باشد که حتی از ميان چاقوکشان يک نيروی ذخيره برای خود بتراشد. درگيری های روز جمعه به مناسب عزاداری فاطمه زهرا نشان داد که برخورد فيزيکی از نوع قداره بندی در دستور کار آنها قرار دارد.
اين کار البته در تاريخ ايران بی سابقه نيست. در دوران مشروطيت، در زمان کودتا عليه مصدق و نيز در جريان انقلاب سال 57 اين نيروهای «لمپن» به يک جناح ياری دادند تا به جناح ديگر هجوم برده و بابت آن پاداش دريافت کنند . اين بار نيز اين نيروهای سرگردان اجتماعی می توانند به عنوان بازوی چماقدار و آدمکش، مخالفان يک مافيای قدرت را تارو مار کنند.

وارد عمل شدن نيروهای دو طرف
شتاب و عجله ای که در جناح خامنه ای برای گسترش وشدت بخشيدن به حملات عليه احمدی نژاد و اطرافيانش ديده می شود را بايد دليل بر قدرت اين جناح بدانيم يا بر ضعف آن؟ هر يک از اين تفسيرها به نتيجه گيری متفاوتی ختم می شود. اولی حکايت از اعتماد به نفس بيت رهبری در موفقيت خود دارد، اين که آنها می دانند اگر در اظهارات خود نسبت به احمدی نژاد به نقطه ی غير قابل بازگشت برسند جای نگرانی ندارد و فقط بايد اين روند را ادامه داد تا يا وی را به زانو درآورد و يا از صحنه بيرون راند . اما تفسير دوم اين است که خير، اين شتاب و شدت حکايت از آن دارد که باند خامنه ای از پافشاری سرکشی احمدی نژاد ناراضی است و می خواهد وضعيت را به سرعت به سمت يک تعيين تکليف بکشاند. زيرا آنها می دانند که اگر عدم تمکين در جامعه طول بکشد و به صورت عادی در آيد ،ولايت فقيه نقش محوری خود را از دست خواهد داد و در اين صورت سنگ روی سنگ بند نمی شود. اما اين شتاب زدگی می تواند هزينه ی بالايی برای رهبری داشته باشد. زيرا جناح خامنه ای تيرهای خود را به سرعت شليک کرده و در مقابل ضد حمله ی باند احمدی نژاد ابزار تازه ای برای تهاجم دوباره نخواهد داشت. شايد به همين دليل است که صحبت از طرحی کودتاوار در سپاه مطرح شده( طرح تجلی) که بدون تاييد شورای عالی امنيت کشور به طور مستقيم به تاييد رهبری نظام رسيده است. اين طرح بی شک يک ضد طرح از جانب جناح مخالف را در برخواهد داشت.
نکته ی بسيار مهم اين است که خامنه ای نزديک به شش سال به احمدی نژاد و اطرافيانش وقت داده است. آنها در اين مدت کم کار نکردند و توانستند در بسياری از نهادها نفوذ داشته باشند. نزديک به سی هزار سپاهی در اين مدت به درون دستگاه های اداری دولت در حوزه های مختلف مستقر شده اند. بخش اعظم آنها مقام های نظامی خود را نيز حفظ کردند، از مواهب قدرت برای کسب ثروت استفاده نموده ا ند و شروع به پرورش شبکه ها و باندهای آشکار و مخفی وفاداران خود در دل نهادهای دولتی و غير دولتی کرده ا ند. قدرت ناشی اين فرايند شش ساله چيزی نيست که بتوان آن را با چند حمله ی تبليغاتی خنثی کرد. تهاجم باند خامنه ای ممکن است صحنه ی رسانه ای کشور را به سود وی بسيج کند اما اين يک راهکار سطحی بيش نيست. حضور وفاداران به احمدی نژاد در درون ساختار گسترده تر از آن است که بتوان با چند ترفند تبليغاتی آن را ريشه کن کرد.
نکته ای که در اين ميان اهميت دارد درکی است عميق که بايد از روند بيست ساله حرکت باند احمدی نژاد به سوی قدرت داشت. اين روند که براساس برنامه ريزی و کار ريشه ای در ساختارهای قدرت و در سطوح مختلف انجام شده به طور طبيعی و در نتيجه رشد کمی و کيفی آن، قرار بوده در جايی قدرت ولی فقيه را هدف قرار دهد؛ البته نه برای ازميان بردن نظام، بلکه برای تداوم بخشيدن به آن.. بنابراين، تصادم کنونی ميان دو جناح تصادفی نيست. حاصل يک حرکت گام به گام است که براساس آن، سپاهی های باند احمدی نژاد بايد روحانيون را يکی بعد از ديگری از قدرت کنار زده و ضمن حفظ حمايت معنوی آنها در زمينه ی مذهبي، ايشان را از اهرم های حکومتی محروم کرده و قدرت را به صورت انحصاری در خدمت خويش بگيرند. اين نقشه ی استراتژيک در سايه ی احساس خطری که جنبش سبز به وجود آورد شتاب يافت. روحانيون سنتي، وحشت زده از خطر رويارويی مستقيم با مردم، ترجيح دادند که زير حمايت سپاه که در حال رفع خطر فوق بود، قرار گيرند. اين امر به شدت گيری جاه طلبی های هر چه بيشتر سپاه و دولت سرکوبگر ياری رساند. اما ديری نپاييد که رويدادهای کشور ماهيت سياسی خود را تغيير داد و به سوی ضرورت های اقتصادی هدايت شد. اين تنها در اواخر سال 89 بود که باند خامنه ای با درک خطر قدرت روزافزون سپاهيان و گام های مشخص آنان در مسير زدودن رنگ و بوی روحانيت سنتی از نظام، اقدامات تهاجمی خود را با حمله به مشايی و اطرافيان احمدی نژاد و عملکرد آنها آغاز کرد.
در حال حاضر اما بديهی است که با گذر دوره ی آماده باش دو طرف و آغاز حملات، شاهد آن خواهيم بود که قوه ی قضاييه زير فرمان خامنه ای و مهره ی وفادار او صادق لاريجانی پرونده های متفاوتی عليه احمدی نژاد و نزديکان وی مانند مشايی و رحيمی و بقايی باز کرده و آنها را به پای ميز محاکمه خواهند کشيد. در روزهای اخير سايت های مخالف احمدی نژاد موارد و پرونده های متعددی را يادآور شده اند که می تواند با شدت گرفتن برخوردها جنبه جدی گرفته و به طور واقعی اين پرونده های قضايی باز شوند. خبرها حاکيست: «عباس اميری فر، از روحانيون حامی مشايی و رييس شورای فرهنگی نهاد رياست جمهوری و امام جماعت مسجد سلمان فارسی نهاد رياست جمهوری…توسط ماموران دادگاه ويژه روحانيت بازداشت شد.» اين امرآغاز يک تهاجم حساب شده برای فلج کردن باند احمدی نژاد از طريق دستگيری احتمالی نزديکان وی و تضعيف شبکه های مافيايی جناحش خواهد بود. اين جريان آغاز شده است.
از آن سوي، برادر صادق لاريجاني، علی لاريجانی نيز در مجلس در تدارک بازکردن پروند ه هايی است که تخلفات بی شمار دولت بهانه ی آنها را فراهم کرده است. مديريت ناقص دولت بر بودجه و درآمدها و نيز ضعف های اساسی در مديريت وزارتخانه ها و تغييراتی که پيش بينی شده است در عملکرد يا دوباره ساختار بندی آنها قرار گيرد و نيز اشکالات فراوانی که در اجرای طرح «هدفمند کردن يارانه ها» پيش آمده است همه و همه امکان اين را به نمايندگان مخالف احمدی نژاد می دهد که وی و وزيرانش را يکی بعد از ديگری به مجلس بکشانند و او را تا مرز استيضاح پيش ببرند. امری که دست ولی فقيه را برای برکنار ساختن احمدی نژاد به صورت «قانونی» باز می کند. در حال حاضر و در جريان تعيين تکليف بودجه ی سال 90 و وضعيت يارانه ها در آن مجلس، بی شک با چراغ سبز رهبري، در حال محدود ساختن و کاهش منابع مالی دولت می باشد. چيزی که بی شک به تضعيف مالی و عملياتی دولت و جناح احمدی نژاد منجر خواهد شد.
در اين ميان بايد به عملکرد مجلس خبرگان، شورای نگهبان و مجمع تشخيص مصلحت نظام نيز نظری بيافکنيم. اين طور به نظر می رسد که هر سه اين نهادها در يک تحليل نهايی و به صورت غريزي، به دليل آن که بافت عمده ی آنها از روحانيون سنتی و محافظه کار است، خط بيت رهبری را دنبال کنند. مجلس خبرگان اغلب گماشته های خامنه ای و يا شبکه روحانيون وفادار به ولايت فقيه هستند. مجمع تشخيص مصلحت نظام تحت رياست رفسنجانی بی شک به سوی احمدی نژاد نخواهد رفت و شورای نگهبان نيز مثل هميشه نهادی در خدمت تحکيم خط اصول گرايی راست در نظام خواهد ماند. محمد يزدى رئيس جامعه مدرسين حوزه ی علميه قم در اين باره در ديدار فرماندهان بسيج کاشان، اظهارداشت:« انحراف در برخى از مسئولان اجرايى کشور را بايد شناخت و اجازه نداد اين انحراف به رده‌هاى بالاى حکومت نفوذ کند و به آن ضربه بزند.»

نتيجه گيری:
با نگاهی به مجموعه ی نيروهايی که بر شمرده شد به نظر می رسد در صورت جدی شدن رويارويی اين دو جناح، بخش ولايت فقيه نهادها و ابزارهای بيشتری را برای شکست طرف متقابل در اختيار دارد. و آيا اين به معنای حتمی بودن پيروزی آنها و به زانو درآوردن و يا حذف کردن احمدی نژاد است؟ به نظر می رسد که اين برداشت قدری عجولانه باشد. زيرا بيشتر به پارامتر کمی توجه دارد تا کيفی. بد نيست ببينيم که جناح احمدی نژاد چه در اختيار دارد. نخست بايد از قدرت وزارتخانه ها يا همان دستگاه دولتی نام ببريم. مجموعه ی اين وزارتخانه ها به استثنای برخي، مانند وزارت اطلاعات، به دولت اجازه می دهد که قدرت مانور قابل توجهی در اعمال مديريت روزمره ی امور داشته باشد. ترکيب و ادغام وزارتخانه ها به صورت غير کارشناسی شايد گامی است برای آفريدن يک بحران ساختاری که گره آن جز به دست احمدی نژاد و شبه وزرايش باز نشود. همه ی اين ها به طريقی می تواند برای کل نظام دردسر بيافريند. هر گونه تاخيری در پرداخت حقوق کارکنان دولت و يا ديرکرد پرداخت يارانه های نقدی می تواند زاينده ی رويدادهايی باشد که بی شک جناح خامنه ای را با وحشت روبرو خواهد ساخت. به هم چنين مجموعه نهادها يی که تحت اختيار دولت است اجازه می دهد که در عرصه های اجتماعی و اقتصادی دست دولت برای مانوورهای در سطح کشوری و مواجه ساختن جناح مقابل با مشکلاتی عديده باز باشد. مشکلاتی که مشخص نيست در نبود يک دولت هماهنگ با رهبری توسط چه کسی ممکن است حل شود.
در همين راستا بد نيست اشاره کنيم که نهادهای ديگری هستند که در اختيار جناح مقابل خامنه ای می باشند و در موقع خود واکنش نشان خواهند داد. «جامعه وعاظ ولايی» يکی از آنهاست. اين تشکل از روحانيون وفادار به گروه احمدی نژاد تشکيل شده است. اين تشکل، که هرگز نتوانست برای خود جايگاهی قانونی دست و پا کند، می تواند در صورت لزوم تلاش کند بخشی از نيروهايی را که در اين سالها در درون نهادهايی مانند بسيج روی آنها کار ايدئولوژيک کرده است در دفاع از احمدی نژاد روانه ی صحنه کند. شايد دستگيری دبير اين جامعه، اميری فر، بيانگر اقدامات پيشگيرانه ی جناح مقابل باشد.
نگارنده پنج سال پيش، در سال ،1385 در مقاله ای تحت عنوان « پايان رژيم به دست سپاه پاسدران » نوشت: «ر ژيم ايران که با تيم جديد سپاهيان در قدرت، کشور را با سيستم پادگانی اداره می کند به زودی در مقابل پيچيدگی خطرساز اوضاع مجبور خواهد بود به تصفيه حساب های سخت داخلی دست زند. کنار زدن باند حاکم، که صاحبان قدرت نظامی در ايران هستند، جز از طريق يک پاکسازی خونين ناممکن خواهد بود..[10] »
حرف آخر را شايد بد نباشد از قول قدرت الله عليخاني، رئيس کميسيون امنيت ملی و سياست خارجی مجلس بياوريم که با يادآورى برخى حوادث سال‌هاى اخير درباره ی رفتاراحمدي‌نژاد گفت:« با توجه به تحليلى كه بنده دارم، ادامه كار ايشان را دشوار مي‌دانم و اميدوارم پايان كار احمدي‌نژاد مثل آمدنش براى نظام پر هزينه نباشد و اگر هم هزينه‌اى داشته باشد قطعا نظام هزينه آن را كم خواهد كرد.»
به نظر می رسد که دو طرف از حيث توان نهادهای قابل بکار گيری در خدمت خود در شرايط نابرابری به سر می برند. مجموعه ی نهادهای رسمی و غير رسمی و مذهبی که در اختيار يا وفادار به خامنه ای هستند قابل مقايسه با اين نهادهای در اختيار احمدی نژاد نيست. به همين دليل جايی که احمدی نژاد می تواند با اين نابرابری مقابله کند در خيابان و به طور عملی و از طريق زور است. شايد اين زورآزمايی در خيابان و برنده شدن طرفداران مهاجم وفادار به احمدی نژاد يگانه شانس وی برای به هم ريختن معادله کهنه ی قدرت در جمهوری اسلامی ايران باشد. جايی که ولی فقيه � چه خمينی و چه خامنه ای � هميشه با قدرت رقبا و حريفان فاقد قدرت عمل گرايی خود را يکی بعد از ديگر با استفاده از حمله و قمه و اسلحه کنار زده اند: بازرگان، بنی صدر، رفسنجاني، خاتمي، موسوي، کروبی و …
پرسشی که در پايان در اين ميان مطرح می شود اين است که وظيفه ی نيروهای مردمی و دمکراتيک چيست؟ آيا بايد نشست و تماشا کرد يا آماده بود؟ در يک تحليل نهايی به نظر نمی رسد که نتيجه ی اين نبرد درون نظام، هر چه باشد، چيزی نصيب مردم و مطالبات مدنی آنها سازد. اين جنگ قدرت است بر سر ثروت و در پايان يک مافيا را بر مافيای ديگر مسلط می سازد. اما ربطی به جنبش دمکراتيک،آزاديخواه و عدالت طلب مردم ندارد. به همين دليل نيز بد نيست به اين نکته توجه کنيم که همزمان با رشد اختلافات درون نظام، نيروهای مخالف می بايست با تلاش هدفمند و هماهنگ خويش به دنبال آن باشند که از نبود يکدستی و نيز از خلاء قدرت احتمالی در حاکميت بهره ببرند و جايگزين مطلوب خويش را با حضور و حمايت واقعی مردم به جای قدرت نامشروع فعلی بنشانند. مردمی آگاه و کمابيش سازمان يافته.
**
www.korosherfani.com
9 May 2011

________________________________________
[1] فرمانده کل سپاه پاسداران خاطرنشان کرد: مردم هيچ‌گونه انحرافی را تحمل نمي‌کنند و به دنبال شيطان داخلی و جن و انس نيستند. (http://www.afkarnews.ir/vdca0wnu.49n0m15kk4.html)
[2] http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2011/05/110506_u01_economist-moslehi.shtml
[3] http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2011/05/110507_l20_rln_sarvari_deviation.shtml
[4] http://www.resalat-news.com/Fa/?code=61515
[5] http://www.resalat-news.com/Fa/?code=61507
[6] http://www.afkarnews.ir/vdca0wnu.49n0m15kk4.html
[7] http://enghelabe-eslami.com/%D8%A2%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1/10891-2011-04-30-23-12-14.html
[8] http://www.ayandenews.com/news/27725/
[9] به عنوان نمونه نگاه کنيد به اين مورد در سايت تابناک متعلق به محسن رضايی : http://www.tabnak.ir/fa/news/163296
[10] http://www.tabnak.ir/fa/news/163285
[11] http://parlemannews.com/?n=14508

20 اردیبهشت 1390    11:28